103

خب،،،

به خودم تبریک میگم بالاخره موفق شدم از م جدا شم

باید هفت شبانه روز جشن و پایکوبی راه بندازم

مرسی که با احساساتش بازی کردم 

مرسی که مثل همیشه وقتی فهمیدم  وابسته شده طردش کردم

وای چقد شخصیت خفنی دارم آخه،،،اوووووووه کلی فرصت پیش رو دارم از همه مهمتر کلی ادم منتظر یه نگاهمن تا جون بدن برام


آسوده بخواب من جان،به خواستت رسیدی

چه فرقی میکنه حق بوده یا ناحق

گاهی خوشی میزنه زیردل آدم دیگه،،،نه که بقیه آدما کاملا

 و فقط همین بشر ناقص از آب در اومده،،،از همه مهمتر  نه که خودم ایرادی ندارم و قابل تحملم


حالم از اخلاقی که دارم بهم میخوره،،،

حالم از خودم بهم میخوره


پ ن1:

میدونی؟ من اگه جای م بودم یه تف مینداختم تو صورت طرف   بعدش مثل یه تیکه آشغال مینداختمش دور،،،ناز کردن و بهونه گیری حد و اندازه داره  تا همینجاشم که تحملم کرده خیلیه


پ ن 2:

خدایا کاشکی میشد به همه آرزوها انقد راحت و سریع برسم


پ ن3:

با عکس بچگیش که پیشمه چیکار کنم حالا؟