80

حالم کنارت خوبه پسر

پنج شنبه خوبی رو کنارت گذروندم ،حس خوبی کنارت داشتم

تو واقعا خوبی،کاش همیشه انقدر خوب بمونی

کاش همونی باشی که قراره باهاش خوشبخت شم

همیشه از قرار ملاقاتامون فرار میکردم تا اینکه بلاخره پنج شنبه دلو زدم به دریا و اومدم به دیدنت،،،روز خیلی خوبی بود 

همونجوری بودی که دوست مشترکمون میگفت،،،

دوست داشتم رفتاراتو،،،

همیشه بمون برام و هیچ وقت تو این مسیر تنهام نذار


79

ای آسمان من
که سراسر ستاره‌ای ،
تا صبح می‌شمارت اما ندارمت !

78

هر سال روز تولدم

شمع های بیشتری برایم اشک میریزند.


"تولدم مبارک"

77

اولین باری که حس کردم دوستش دارم رو یادم نمیاد، اما اولین باری که گفت «دوستت دارم » رو فراموش نمی‌کنم.  یه روزایی توی زندگی هست که دیگه بر نمی‌گرده، یه آدمایی به زندگیت میان که دیگه تکرار نمی‌شن، یه کسایی از زندگیت می‌رن که جاشون همیشه خالی می‌مونه.

اگه این شانس رو داشتم که به عقب برگردم، می‌رفتم به اولین روزی که اسمم رو صدا زد. به اولین باری که می‌خواست یه حرفی رو بزنه و نتونست. به روزی که دوستم داشت و نگفت. انقدر توی اون روز می‌مونم که همونجا بمیرم.

مگه آدم چندبار این شانس رو داره که خودش رو توی چشمای کسی ببینه!؟



76

چه زمستانِ غم انگیز بدی خواهد شد

ماه دی باشد و 

آغوش کسی کم باشد...! 



75



بدهکارند بعضی ها!

همان هایی که میدانند با "بودنشان" حالِ یک نفر را میتوانند خوب کنند اما دریغ میکنند خودشان را...

باید یک روزی یک جایی جواب گو باشند.

جوابگویِ دل هایی که شکستند.

پاسخگویِ آدمهایی که صبح تاشب تمام فکروذکرشان این است که  یک پیغام از مخاطبی که میخواهند به دستشان برسد!

:دریغ" نکنید ازکسی خودتان را...

افتخار کنید از اینکه کسی با وجودتان حالش خوب میشود.

خودتان را صرفش کنید..

یک نفر هم یک نفر است

خنده هایِتان را دریغ نکنید مخصوصا برایِ آدم هایِ خاص زندگیِتان.!

تا میتوانید باشید.

تا میتوانید دلیلِ خنده هایِ ازته دل باشید.

فرقی نمیکند

دوستید! 

معشوقه اید!

هرچه هستید باشید و بخندانید. 

و این را بدانید که حداقل یک نفر در زندگیتان هست که میتوانید حالش را خوب کنید.

و حتما یک نفر هست که میتواند حالِتان را خوب کند.!

و چقدر قشنگ میشود اگر این  "حالِ دل خوب کردن ها" متقابل باشد.!

پس تا میتوانید "طلبکار"خوبی کردن باشید نه "بدهکار"...!



74




در این روزها باید کسی باشد

که بی خبر به خانه اش بروی،

کسی که بدون دغدغه ای از خانه ی نامرتبش با لبخند به استقبالت بیاید،

برایت چای تازه ای دم کند،

کنار تنهاییت بنشیند و 

در سکوت منتظر شنیدن حرف هایت شود،

در این روزها باید کسی باشد

که دستی روی شانه ی تنهاییت بنشاند

کسی که روزهای بارانی نگرانت شود

که چترت را جا نگذاری

که لباس گرم بپوشی

کسی که از راه دور برای دیدنت بیاید،

بوسه ای بر پیشانیت بزند

آرامش را مهمان دلت کند .



یک شب خواهم رفت

بی خبر

قبل از آمدنت

تا بدانی دیر رسیدن

چندان با نرسیدن

متفاوت نیست !

یک شب میروم

میدانم

روزى عاشقانه

سراغم را خواهی گرفت

روزی که دیگر دیر است

دیر . .