91

متاسفانه یا خوشبختانه من تا زمانی که ننویسم اروم نمیشم...

اینکه خواهرت و خونوادت نمیان خونمون اما خودت همسرتو برمیداری و میای نشونه خوبی نیست،میدونم چرا اینکارو کردی 

خواستی بم بفهمونی که اونی که این وسط باخت من بودم ،من بودم که تو رو از دست دادم اما سخت در اشتباهی،من نباختم،بعد از تو با ادمای بزرگی اشنا شدم ،هدفای بزرگی رو دنبال کردم و به بعضیاشون رسیدم درصورتی که اگه تو زندگیم بودی محال بود بذاری حتی این اهداف به افکارم خطور کنن ،امیدوارم عقایدتو اپدیت کرده باشی و همچنان تعریفت از زن شستن و سابیدن و بوی قرمه سبزی دادن نباشه.

حالا من تو زندگیم کسیو دارم که همه جوره پشتمه به معنای واقعی دوستم داره وتمام تلاششو برای موفقیتم انجام میده و هیچ وقت سنگ جلوی پام نمیندازه،

اهداف و ارزوهامون مشترکه و کلی برنامه های خوب برای اینده داریم،،،ب ضم خودت امروز ضربه مهلکی بهم زدی اما صبر کن ، زمان همه چیزو مشخص میکنه که بازنده و برنده کی بوده

در هرصورت براتون ارزوی خوشبختی دارم اما از خدا میخوام بلایی که خواهرت سر خونواده ما اورد همسرت سر خونواده خودت بیاره

ببخشید ،من یکی دوسالیه خیلی کینه ای شدم و نمیتونم به همین راحتی از کسی بگذرم